در سال ۲۰۲۰، همهٔ ما تغييري اساسي را در جهان تجربه كردهايم به نحوي كه اين تغيير همه را تحتالشعاع قرار داده است. وقتي دقيقتر نگاه ميكنيد، برخي افراد را ميبينيد كه زندگي پرثمري دارند و برخي ديگر كه با اتفاقاتي كه رخ داده در حال كشمكشاند. اگر حتي دقيقتر نگاه كنيم، مشاهده ميكنيم كه اين موضوع تنها در مورد برخي از افراد صدق ميكند و دليلش اين نيست كه شخصي پول بيشتري دارد يا در مقايسه با ديگران، چيز متفاوتي را تجربه كرده است. پس دليل تفاوت در پيامدهايي كه افراد در زندگيشان با آنها مواجه ميشوند چيست؟
به منظور ترسيم دقيقتر رئوس اصلي مفهومِ در دست گرفتن كنترل زندگي، اجازه دهيد به مثال زير نگاه كنيم:
با دوستتان به رستوران ميرويد تا از غذايي لذيذ لذت ببريد. هر دويتان به ارزش اينكه ميتوانيد وقتتان را با هم بگذرانيد و شب خوبي را سپري كنيد واقفايد، اما پيشخدمت رستوران، با سرويسدهي و رفتار گستاخانهاش، باعث ميشود اندكي از غذايتان كمتر لذت ببريد. وقتي بعداً به اين تجربه نگاه ميكنيد، چيزي كه بيشتر از هر چيزي به ياد ميآوريد گستاخي پيشخدمت رستوران است. اين تداعي منفي كل ديدگاهتان دربارهٔ آن شب را شكل ميدهد. اما دوستتان اصلاً آن پيشخدمت را به ياد نميآورد. او تنها غذاي خوشمزه و لذت از فضاي رستوران را به خاطر ميآورد.
وقتي صحبت از حافظه و ادراك تجربه به ميان ميآيد، هيچ نسخهٔ صحيحي وجود ندارد. نسخهاي كه شما آن را حقيقي ميدانيد همان نسخهاي است كه به روشنترين شكل آن را به ياد ميآوريد.
باشگاه مشاوره كسب و كار در همدان
«معنايي كه براي تجربهمان قائل هستيم غالباً مهمتر از خود آن تجربه است».
افراد بيشماري ميتوانند تجربهاي واحد را از سر بگذرانند، اما معناي كاملاً متفاوتي براي آن قائل شوند. با گذران زندگي، به هر چيزي معنا ميدهيم. اين معاني به عواطف تبديل ميشوند و در آخر، همين عواطف مختصات زندگيمان را ترسيم ميكنند
ازاينرو، پرسش اين است كه:
آيا ميخواهيد اجازه دهيد افكار و احساسات منفي بر حافظهٔ عاطفيتان غلبه كنند؟ يا قصد داريد دگرگون كردن خودتان و اصلاح اين موقعيتها را فرابگيريد؟
در رابطه با نحوهٔ كوچينگ خود يا شروع گفتگوهاي مؤثر با طرح پرسشهاي مفيدتر، وارد جزئيات بيشتري شدم. در اين كارگاه آموزشي، نكات اصليِ شش مرحلهٔ كوچينگ خود در جهت كنترل و نحوهٔ تأثيرگذاري عواطف بر زندگي و در دست گرفتن سكان هدايت زندگي و مديريت خود در راستاي حصول نتايج بهتر در مهمترين عرصههاي آن را بيان كردم.
در راستاي بررسي بيشترِ تصميماتي كه پيش رويمان قرار دارند:
هميشه دو رويكرد وجود دارد
در هر موقعيتي، چيزهاي مثبت و منفي وجود دارند. ممكن است در كارتان ترفيع بيابيد، به خانه برويد و با خانوادهتان غذاي هيجانانگيزي بخوريد، ولي همچنان با عصبانيت و فكر به رانندهاي كه، صبح در مسير رفتن به سر كار، جلويتان پيچيده بود به تختخواب برويد. ولي افراد ديگري هم وجود دارند كه شايد روز بسيار بدي داشتهاند؛ در مسير رفتن به سر كار، قهوه تصادفاً روي كل سروصورت و لباسشان ريخته، متوجه شدهاند كه شركتشان در حال تعديل نيروست و بعد، كاشف بهعملآمده كه مجبورند تا ديروقت كار كنند و بدين ترتيب، تماشاي مسابقهٔ فوتبال فرزندانشان در عصر آن روز را هم ازدستدادهاند. بااينحال، عليرغم اين اتفاقات در طول روز، وقتي شب (از روي خستگي) كشانكشان خودشان را به تختخوابشان ميرسانند، به اين فكر ميكنند كه چقدر خوشحالاند كه خانواده و خانهاي زيبا دارند. آنها بر چيزهاي مثبت تمركز ميكنند؛ مثلاً، اپيزود فوقالعادهٔ پادكستي كه، صبح در مسير رفتن به سر كار، گوشدادهاند و گفتگوي جالب و لذتبخشي كه با همسرشان قبل از خواب داشتهاند. پس، هميشه اين گزينه پيش رويتان است كه بر دو چيز متمركز شويد: چيزهاي خوب يا بد. كداميك را انتخاب ميكنيد؟
كنترل تفسير چيزها و داستاني كه براي خودتان ميگوييد نيز در دستان شماست.
خودتان را فردي معنا ساز بدانيد
صرفنظر از اتفاقي كه برايتان ميافتد، بايد اين را بپذيريد كه شما كسي هستيد كه به داستانتان معنا ميدهيد. معناي شما عواطفتان را ايجاد ميكند و عواطفتان زندگيتان را شكل ميدهند. اخيراً، حستان از معناسازي به گونه اي شكل گرفته است كه گويي هيچ ارادهاي در قبال آن نداريد. امور را بديهي فرض ميكنيد و دائماً فكرتان مشغول چيزهاي منفي است. اما بايد بدانيد با گذشت زمان، اين موضوع باعث ميشود وارد مسير بدي شويد. هرچه بيشتر به معاني منفي تن بدهيد، در كل، احساس منفي بيشتري خواهيد داشت. الان وقت قبول مسئوليتِ داستاني است كه براي خودتان ميگوييد. از خلسهاي كه دچارش شدهايد خود را رها كنيد و فعالانه، داشتنِ احساسي متفاوت را انتخاب كنيد. معناي جديدي را در اتفاقات روزمره جستجو كنيد. وقتي با عواطف منفي مواجه ميشويد، آنها را بپذيريد و تصميم بگيريد كه راهتان را ادامه دهيد. به جاي عواطف منفي، معنايي مثبت ايجاد كنيد و در هر موقعيتي، تصميم بگيريد كه به دنبال چيزهاي خوب باشيد. مجبور نيستيد اجازه دهيد احساسات منفي آنقدر روي هم تلنبار شوند تا به نقطهٔ فروپاشي برسيد؛ برعكس، ميتوانيد خوشحال بودن را انتخاب كنيد و بر چيزهاي خوب متمركز شويد.
همهٔ ما، در درونمان رادارهايي داريم كه به ما ميگويند به چه چيزهايي جذب ميشويم و چه چيزهايي حوصلهمان را سر ميبرند يا باعث ميشوند دست از كار بكشيم. اين ما هستيم كه در مورد چيزهايي كه دربارهشان شوروشوق داريم و تأثيري كه ميخواهيم در اين زندگي نسبتاً كوتاهمان برروي اين كرهٔ خاكي داشته باشيم تصميم ميگيريم.
هدفتان را دريابيد
آنچه چيزي است كه شمارا به حركت واميدارد؟ همهٔ اقداماتي كه ميكنيد و عواطفي كه اجازه ميدهيد احساس كنيد در شكلگيري زندگيتان دخيلاند. در پايان روز، آنچه چيزي است كه ميخواهيد؟ ميخواهيد حس پيروزي داشته باشيد؟ ميخواهيد در تمامكارهايي كه انجام ميدهيد موفق باشيد؟
سايت اصلي : آكادمي مهراز