زندگي ما به ميزان زيادي تحت تأثير آنچه ميدانيم است؛ زيرا دانستههاي ما، در چگونگي تصميمگيري ما تعيينكننده هستند. اما همانطور كه ما، تحت تأثير دانستههايمان هستيم، همانقدر هم تحت تأثير احساسات خود قرار داريم. درحاليكه فلسفه اساساً با جنبه منطقي زندگي- اطلاعات و عادات تفكر سروكار دارد- نگرش اساساً بر موضوعات عاطفي كه بر موجوديت ما تأثير ميگذارد، تمركز دارد. آنچه ميدانيم، فلسفهي ما را تعيين ميكند؛ اما اينكه ما در مورد آنچه ميدانيم، چه احساسي داريم، نگرش ما را تعيين ميكند.
باشگاه مشاوره كسب و كار در همدان
همانند افكار، احساسات هم اين توانايي را دارند كه ما را به سمت آيندهاي سعادتبخش يا آيندهاي فلاكتبار سوق دهند. احساساتي كه ما در درون خود نسبت به مردم، كار، خانه، امور مالي و دنياي اطرافمان داريم، بهصورت جمعي، نگرش ما را شكل ميدهد. با نگرش درست، بشر ميتواند كوهها را جابهجا كند و با نگرش اشتباه، انسان بهوسيله كوچكترين دانه شن، ميتواند خرد شود.
نگرش درست، يكي از اصول زندگي خوب است. به همين دليل است كه ما بايد دائماً احساسات خود در مورد نقشمان در جهان و امكاناتي كه براي دستيابي به رؤياهاي خود، داريم را بررسي كنيم. براي ايجاد درخشانترين آينده، ما بايد با احساسات خود در مورد سالها و دهههاي آينده و همچنين گذشته و حال خودمان روبرو شويم.
گذشته
يكي از بهترين راهها براي كنار آمدن با احساساتمان نسبت به گذشته، ديدن آن به عنوان يك مدرسه است، نه يك سلاح. ما نبايد خودمان را به خاطر اشتباهات گذشته، تقصيرها، شكستها و از دست دادنها، سرزنش كنيم. اتفاقات گذشته، خوب يا بد، همه بخشي از تجربه زندگي ما هستند. اجازه دادن به گذشته، براي اينكه ما را تحت تأثير قرار دهد، خيلي ساده است؛ اما خبر خوب اين است كه اجازه دادن به گذشته براي اينكه به ما بياموزد و ارزش ما را افزايش دهد، هم ساده است.
تا زماني كه اين واقعيت را نپذيريم كه كاري براي تغيير گذشته نميتوانيم انجام دهيم، احساس پشيماني، ندامت و تلخي باعث ميشوند كه نتوانيم با فرصتي كه امروز پيش روي ماست، آيندهاي بهتر طرحريزي كنيم. اگر بتوانيم يك رويكرد هوشمندانه نسبت به گذشته در پيش بگيريم، ميتوانيم سال آينده يا سالهاي آينده را به طرز چشمگيري تغيير دهيم.
حال
لحظه حال جايي است كه آينده بهتر ما آغاز ميشود. گذشته خاطرات و تجربيات فراواني را به ما هديه ميدهد و زمان حال، فرصتي براي استفاده عاقلانه از اين تجربيات و خاطرات را در اختيار ما قرار ميدهد.
امروز ۱۴۴۰ دقيقه براي هر يك از ما به ارمغان ميآورد و ۸۶۴۰۰ تيك ساعت (ثانيه). هم فقير و هم ثروتمند ۲۴ ساعت فرصت دارند. زمان به هيچكس توجه و التفات خاصي ندارد. امروز صرفاً ميگويد، “من اينجا هستم. با من ميخواهي چه كني؟ “
اينكه چقدر خوب از هرروز زندگيمان استفاده كنيم تا حد زيادي به نگرش ما بستگي دارد. با نگرش درست ميتوانيم از امروز استفاده كنيم و آن را به يك نقطه آغاز جديد تبديل كنيم. بزرگترين فرصتي كه امروز با خود به همراه ميآورد، فرصتي براي شروع روند تغيير است. اين تغيير ميتواند يك نگرش جديد درباره اينكه ما چه كسي هستيم، چه ميخواهيم و چهكاري ميخواهيم انجام دهيم، باشد. از طرف ديگر، امروز دقيقاً ميتواند مانند ديروز، روز قبل و روز قبلتر و… و بدون تغيير باشد كه اين نيز به بسته به نگرش ماست.
آينده
در بخش ادبيات باستاني كتاب درسهايي از تاريخ، ويل و آريل دورانت مينويسند:
براي تحمل آنچه در حال حاضر وجود دارد، بايد آنچه درگذشته بوده را به خاطر بياوريم و در مورد چيزهايي كه يك روز خواهند بود، رؤياپردازي كنيم.
نگرش ما در مورد آينده به توانايي ما براي ديدن آينده بستگي دارد. هر يك از ما توانايي ذاتي براي رؤياپردازي، طرحريزي و تجربه آينده از طريق خيالپردازي اميدوارانه داريم. هرچقدر ذهن ظرفيت خيالپردازي بيشتري داشته باشد، توانايي آن براي خلق كردن بيشتر خواهد بود.
درست همانطور كه بدن بهطور غريزي ميداند چگونه معجزه سلامتي را ايفا كند، ذهن هم بهطور غريزي ميداند چگونه معجزه سعادتمندي را اجرا كند؛ اما اگر اعتقاد نداشته باشيد كه شما سزاوار اين سلامتي و سعادت هستيد، دستاورد بزرگي در انتظار شما نخواهد بود. آنچه ما را به سرآغاز پيشرفت ميرساند، عبور از گذشته و رسيدن به يك نگرش بهتر نسبت به زمان حال است كه دستاوردهاي مثبتي را در آينده به همراه داشته باشد.
نگرش شما نسبت به خودتان
نكته هيجانانگيز اين است كه هركدام از ما، از توانايي ذهني، روحي، عقلي و خلاقانه براي انجام هر كاري كه در رؤياي خود داريم، برخورداريم. همه آن را دارند! فقط ما بايد بيشتر نسبت به آنچه كه داريم آگاهي پيدا كنيم و وقت بيشتري را براي اصلاح تمام آنچه در حال حاضر هستيم، صرف كنيم و سپس آن را براي خود به كار اندازيم.
آنچه كه مانع از شناختن هدايا و استعدادهاي ذاتي ما ميشود، نگرش ضعيف ما نسبت به خودمان است. چرا ما آنقدر سريع ميتوانيم ارزش ديگران را ببينيم و درعينحال تمايلي به ديدن ارزشهاي خود نداريم؟ چرا ما هميشه آماده هستيم كه دستاوردهاي ديگران را تحسين كنيم ولي از تشخيص دستاوردهاي خود خجالت ميكشيم؟
اينكه ما خودمان را چگونه ببينيم، موضوعي انتخابي است.
اگر يك حوزه در بخش دانش وجود داشته باشد كه از پس كمبود در آن برنميآييم، آن حوزه، دانش و آگاهي نسبت به منحصربهفرد بودن خودمان است. به اين دليل ساده كه ما خودمان را نميشناسيم، احساس خوبي نسبت به خود نداريم؛ زيرا اگر واقعاً خودمان را ميشناختيم – نقاط قوتمان، تواناييهايمان، منابعمان، عمق احساسمان، حس شوخطبعيمان، دستاوردهاي بينظيرمان را ميشناختيم – هرگز به تواناييهاي خود براي ايجاد آيندهاي بهتر شك نميكرديم.
هر يك از ما منحصربهفرد است. هيچكس ديگري در جهان كه دقيقاً مانند ما باشد، وجود ندارد. ما تنها كساني هستيم كه ميتوانيم كارهاي خاصي كه انجام ميدهيم را انجام دهيم؛ و كارهايي كه انجام ميدهيم، واقعاً خاص است. ما ممكن است به خاطر كارها و اعمالمان جوايز بزرگي دريافت نكنيم يا مورد تحسين ديگران قرار نگيريم، اما به دليل اين كارها، ما جهان را به مكاني بهتر تبديل ميكنيم. ما خانوادههايمان را قويتر، محل كارمان را اثربخشتر و جوامعمان را مرفهتر ميكنيم، چراكه اين ما، همان كساني هستيم كه بايد باشيم.
تغيير احساس ما نسبت به خودمان، با ايجاد يك فلسفه جديد در مورد ارزش هر انسان – ازجمله خود ما – آغاز ميشود! اكثر ما آنقدر در زندگي روزمره خود مشغله داريم كه هرگز فرصت نميكنيم تا از كارهايي كه در طي روز انجام دادهايم، قدرداني كنيم. ما از خودمان قدرداني نميكنيم، زيرا ما هيچ آگاهي نسبت به خود نداريم. داشتن آگاهي و دانش نسبت به خود، بخش مهمي از معماي زندگي است. هرچه بيشتر در مورد اينكه چه كسي هستيم ياد بگيريم، تصميمگيري و انتخابهاي بهتري را براي خودمان و درباره خودمان آغاز ميكنيم؛ و همانطور كه قبلاً گفتيم، همانطور كه انتخابهاي ما بهتر ميشوند، نتايج نيز بهتر خواهند شد و با پيشرفت نتايج، نگرش ما نيز بهبود خواهد يافت.
نگرش شما تحت كنترل شما
روند تحولات انساني از درون ما آغاز ميشود. همه ما پتانسيلهاي فوقالعادهاي داريم. همه ما آرزو داريم تا از تلاشهايمان نتايج خوبي به دست آوريم. بيشتر ما تمايل داريم تا سخت كاركنيم و هزينهاي كه موفقيت و خوشبختي از ما طلب ميكند را بپردازيم.
هر يك از ما اين توانايي را، داريم كه پتانسيلهاي منحصربهفرد انساني خود را به كار اندازيم و به نتيجه دلخواه خود دستيابيم؛ اما چيزي كه سطح پتانسيل ما را تعيين ميكند، باعث قوت گرفتن فعاليتهاي ما ميشود و كيفيت نتيجهاي كه ميگيريم را پيشبيني ميكند، نگرش ماست.
هيچ شخص ديگري روي كره زمين، بر نگرش ما تسلط ندارد. افراد ميتوانند با آموختن عادات ضعيف تفكر يا دادن اطلاعات نادرست بهصورت ناخواسته، يا نفوذ و تأثير منفي بر ما، بر نگرش ما اثر بگذارند، اما هيچكس نميتواند نگرش ما را كنترل كند، مگر اينكه ما داوطلبانه تسليم آن كنترل شويم.
هيچكس “ما را عصباني نميكند”. ما هنگاميكه كنترل نگرش خود را از دست ميدهيم، خود را عصباني ميكنيم. آنچه ممكن است شخص ديگري انجام دهد، ربطي به ما ندارد. ما انتخاب ميكنيم چه كنيم، نه آنها. آنها صرفاً نگرش ما را به آزمايش ميگذارند. اگر ما با خصمانه رفتار كردن، عصباني شدن، حسادت و بدگماني، يك نگرش ناپايدار را انتخاب كنيم، در اين صورت در اين آزمايش شكستخوردهايم. اگر خودمان را با اعتقاد به اينكه بيارزش هستيم، محكوم كنيم، بازهم ما در اين آزمايش شكستخوردهايم.
اگر ما اصولاً به خود و آينده خود اهميت ميدهيم، بايد مسئوليت كامل احساساتمان را بپذيريم. بايد ياد بگيريم كه در برابر احساساتي كه ميتوانند نگرشمان را به مسير اشتباه هدايت كنند، بايستيم و احساساتي كه ميتوانند ما را با اطمينان به آيندهاي بهتر هدايت كنند را تقويت كنيم.
اگر ميخواهيم پاداشي كه آينده به وديعه براي ما دارد را دريافت كنيم، با حفظ تسلط كامل بر نگرش خود، بايد مهمترين انتخابي كه بهعنوان يك فرد از نژاد انسان به ما دادهشده است را به كار بي اندازيم.
نگرش شما يك دارايي است، گنجي باارزش زياد. از آن محافظت كنيد. آن را پرورش دهيد؛ و اينگونه شما پاداشهاي آينده را درو خواهيد كرد.
سايت اصلي : آكادمي مهراز