چرا زندگي ايده‌آل‌مان را زندگى نميكنيم

آكادمي كسب و كار اينترنتي مهراز

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۰۳

چرا زندگي ايده‌آل‌مان را زندگى نميكنيم

۲ بازديد

دشمن درون

حدود ۶ سال پيش زماني كه در حرفه‌اي كه عاشق آن بودم و هستم در حال رشد بودم، بازهم جاي خاليِ چيزي را حس مي‌كردم و به همين دليل هنوز كمي حس سردرگمي مي‌كردم. از خودم مي‌پرسيدم كه دقيقاً چه آينده‌اي را براي خودم مي‌خواهم، شايد مي‌دانستم ولي مي‌ترسيدم كه آن را بلند بيان كنم. لحظه‌اي را به خاطر مي‌آورم كه از شدت خستگي از يك روز شلوغ كاري بلند شدم كمي قدم زدم و مقابل آينه ايستادم، به چش‌هاي خودم خيره شده و انگار صدايي از درونم فرياد زد كه «من مي‌خواهم …» (در همان لحظه تصوير كاملي از جايي كه مي‌خواستم باشم در جلو چشم‌هايم نقش‌بست، آن‌قدر برايم واضح بود كه انگار كه داشت اتفاق مي‌افتاد)
چه چيز باعث شد كه بلند شوم؟ نمي‌دانم شايد خستگي از نداشتن تمركز، شايد به خودم گفتم تا كي مي‌خواهي صرفاً چون اين شغل را دوست داري به اين شكل ادامه دهي؟ نمي‌دانم واقعاً فقط ميدانم آن لحظه تصميم گرفتم و انگار در دلم پروانه‌ها شروع به پرواز كردند، لحظه‌اي كه تصميم گرفتم …
جلوتر در مورد حرفه خودم بيشتر توضيح مي‌دهم.
همه ما در ذهنمان زندگي ايده‌آل‌ را تعريف كرده‌ايم كه مي‌خواهيم زندگي كنيم گاهي خيلي شفاف و واضح مي‌شناسيمش و گاهي لابه‌لاي ابرهاي ذهنمان مخفي‌اش كرده‌ايم. گاه و بي گاه به آن زندگي ايده‌آل‌ فكر مي‌كنيم و آه مي‌كشيم يا لبخند مي‌زنيم.
مي‌خواهيم سلامت و پرانرژي باشيم و انداممان شكل خاصي داشته باشد. مي‌خواهيم براي خودمان كاركنيم يا كارآفريني كنيم. مي‌خواهيم بهترين سخنران بهترين مدرس يا مشاور باشيم. مي‌خواهيم يك مدير قوي باشيم… براي رسيدن به آن چه‌كارهايي مي‌كنيم؟!
كلاس ثبت‌نام مي‌كنيم؟ كتاب مي‌خريم؟! دستگاه ورزشي مي‌خريم؟! به دكتر رژيم يا مربي تناسب‌اندام رجوع مي‌كنيم؟!
در انتها در بسياري از مواقع چه اتفاقي رخ مي‌دهد؟!
شايد گفتن اين حرف كمي سخت‌گيري باشد ولي انگار هيچ اتفاقي نمي‌افتد… يا اگر هم اتفاق بيفتد پايدار نيست …
دستگاه را خريديم و حالا خاك مي‌خورد؟ هرروز سر همان كار قبلي رفته و به خود مي‌گوييم سال آينده انجامش خواهيم داد، امسال به خاطر… نمي‌شود… دو ماه رژيم مي‌گيريم و بعد دوباره … همه تكنيك‌ها را ياد مي‌گيريم و بعد؟!
من دليل اين اتفاق‌ها را دشمن درون صدا مي‌كنم. دشمني كه با زيركي فاصله شما را با زندگي ايده‌آل‌ شما بيشتر و بيشتر مي‌كند. در ادامه به چرايي و چگونگي آن خواهم پرداخت.

آموزش كسب و كار در همدان

كوچينگ و روبه‌رو شدن با دشمن درون:

من يك كوچ حرفه‌اي هستم. از من بسيار در مورد حرفه و تخصصم پرسيده مي‌شود. بعدازاينكه كلمه كوچ از من شنيده مي‌شود معمولاً تعريف آن را مي‌پرسند
اغلب پاسخ من به اين سؤال:
تغييري هست كه مدت‌هاست مي‌خواهي درزندگيت اتفاق بيفتد ولي هنوز نشده؟!

۹۹ در صد مواقع مي‌شنوم: بله و پاسخ من اين است: اگر واقعاً مي‌خواهي به آن دست‌يابي من مي‌توانم به شما كمك كنم اين تغيير را ايجاد كني؟!

قصد اين را ندارم كه در اين يادداشت وارد جزئيات چگونگي و ابزارهايي كه يك كوچ استفاده مي‌كند بشوم، بلكه مي‌خواهيم به دشمن درون كه با كمك كوچينگ به آن صادقانه در محيطي امن نگاه مي‌شود بپردازيم؟!
فكر مي‌كنيد عامل اينكه تاكنون موفق به ايجاد اين تغييرات نشده‌ايد چيست؟
مشكلات خانواده؟! محيط؟! نداشتن پول؟! مي‌خواهيد تشكيل زندگي مشترك دهيد؟! بچه‌دار شويد؟! هزينه بالا؟!
اين‌ها دشمنان دروني ما هستند كه مانع رسيدن ما به اهدافمان مي‌شوند باعث مقاومت مي‌شوند.

مشاوره كسب و كار در همدان

مقاومت چيست

مي‌خواهم درخواست كنم به اين جمله فكر كنيد:
همه دلايل بالا حرف يا بهانه است (داستان است) …
كه مي‌خواهيم اينجا آن را مقاومت بناميم، مقاومت كه از ترس‌هاي ما نشاءت مي‌گيرد، شايد تنها همين باشد. احتمالاً مي‌پرسيد تنها همين؟! … بله… چرا؟!
مثال: تولستوي زماني كه كتاب جنگ و صلح را نوشت ۱۳ فرزند داشت، لوئيس آرمسترانگ، وقتي تور دو فرانس را ۶ بار برد دچار بيماري سرطان بود.

هر چه مقاومت بيشتر يعني اثر انجام دادن آن اقدام در زندگي‌مان، اگر آسان بود و مقاومتي پشتش نبود تا الآن انجامش داده بوديد.
جايي خواندم هيتلر قبل از اينكه باعث جنگ جهاني دوم شود مي‌خواست نقاش شود حتي سرمايه خود را براي ثبت‌نام در دانشگاه استفاده كرد ولي آيا شما از او تابلويي به ياد داريد؟! من هم ندارم، شايد مقاومت و ترس او براي نقاش موفق بودن از شروع كردن جنگ جهاني بيشتر بود!
مقاومت بسيار موزي و فلج‌كننده است
چرا ميگويم موزي؟ بيايد به مثال‌هاي ديگري نگاه كنيم.
من مسئوليت مالي خانواده‌ام را دارم و نمي‌توانم ريسك كنم كار خودم را شروع كنم. من الآن بچه دارم و يك مادر خوب بايد زمانش را براي فرزندش اختصاص دهد. ازآنجايي‌كه فرزندش از همه‌چيز مهم‌تر است. من زمان كافي براي اين‌كه اين كار (كه فكر مي‌كنم اولويت بالايي دارد) را انجام دهم ندارم چون به‌طور متناوب كارمندان به دفتر من مراجعه مي‌كنند و من بايد پاسخگو آن‌ها باشم. از اتفاقات اطرافم خيلي ناراحت هستم و فقط خوردن به من آرامش مي‌دهد.
آن‌قدر منطقي و جدي براي خودمان دليل‌هاي متفاوت مي‌آوريم كه مي‌توانيم كاملاً خود را فريب دهيم و جالب اينجاست كه افرادي را اطراف خود جمع مي‌كنيم كه با ما همدردي كنند و جملاتي بشنويم مثل: «آخي آره درك ميكنم، حق داري» بعد حتي براي خودمان متأسف مي‌شويم و خود را يك قرباني مي‌بينم و تصميمي را كه ميدانيم واقعاً زمانش فرارسيده به آينده موكول مي‌كنيم و دوباره…
پت رايلي وقتي مربي تيم بسكتبال لوس‌آنجلس ليكرز بود گفت: مقاومت، از رقيب روبه‌روي ما نيست بلكه از درون خود ماست. خود ما توليدش مي‌كنيم و خودمان تا ابد درونمان نگاهش مي‌داريم. مقاومت دشمن درون ما است.

بيزينس كوچينگ

قدرت تصميم

داستاني كه در مورد خودم در ابتدا گفتم به خاطر داريد. آن لحظه براي من لحظه‌اي بود كه تصميم گرفتم. زماني رسيده بود كه به خودم گفتم، ديگر كافي است … الآن زمانش رسيده … ديگر نمي‌توانم اين‌گونه ادامه دهم …
در اين لحظه ابزاري خاص يا ابزاري اضافي در برابر من قرار نگرفته بود بلكه تنها يك تصميم من را به حركت واداشت. از آن لحظه باقدرت به بسياري از موارد كه زمان من را به خود اختصاص مي‌داد و اثر مستقيم به نتيجه‌اي كه من به دنبال آن بودم را به من نمي‌داد؛ نه گفتم. درست است به خاطر اين تصميم امنيت لحظه‌اي خود را از دست دادم. بخش بزرگي از درآمدم از جايي مي‌آمد كه بايد به آن نه مي‌گفتم ولي ديگر برايم مهم نبود، چون تصميم به تغيير شرايط گرفته بودم. مي‌دانستم اين زندگي ايده‌آل‌ من نيست. ايمان داشتم كه بعد از يك دوره سختي، نور روشني در ته اين تونل خواهد بود.

حدود ۷ سال پيش به همايش توني رابينز رفته بودم و جالب بود وقتي داستان مشابهي از او شنيدم زماني را براي ما به تصوير مي‌كشيد كه حتي پول كافي براي پرداخت اجاره خانه و تأمين نيازهاي اوليه‌اش نداشت و روزي وقتي با نامه تخليه منزلش روبه‌رو شد. به طولاني‌ترين و شديدترين دويدن زندگي‌اش رفت و آن‌قدر دويد كه ديگر توانايي نداشت و بعدازآن به خود گفت من ديگر هيچ‌وقت به اين زندگي بر نخواهم گشت و هر كاري كرد كه نه تنها برنگردد بلكه تقريباً همه شما امروز وي را مي‌شناسيد و ميدانيد به كجا رسيده … (يك تصميم)…
البته در مسير رسيدن به زندگي ايده‌آل‌ دفعات متعددي نياز به اين جنس از تصميم‌ها داريد.
اينجا است كه كوچ‌ها مي‌توانند به ما كمك كنند كه سريع‌تر تصميم‌هاي مهم زندگي خود را بگيريم. شايد نياز نباشد هر بار با نامه تخليه و يا اخراج را به شويم تا تصميم بگيريم.
شخصي به من گفت تا كي مي‌خواهي بر روي نرده‌ها بنشيني بدون اينكه تصميم بگيري به كدام سمت بپري؟! اين شخص يكي از افرادي نبود كه به من بگويد (حق‌داري با بچه كوچك و همه اتفاق‌هاي اين روزها و دست‌تنها) آن شخص كسي بود كه گفت ميدانم سخت است، خيلي هم سخت است ولي اگر بخواهي مي‌تواني من اطمينان دارم كه مي‌تواني فقط بايد تصميم بگيري و براي بقيه چالش‌ها راه‌حل پيدا مي‌كني همان‌گونه كه قبلاً هم پيدا كردي. آن شخص كوچ من بود.
در مسير پيشرفت هميشه ما به لحظه‌اي مي‌رسيم كه بعد از يك دوران رشد و شايد چالشي، دوباره به نقطه امن رسيديم و براي تغيير، نياز به يك تصميم قدرتمند داريم. كوچ‌ها در اين زمان كنار ما هستند و حتي به ما نشان مي‌دهند كه در منطقه امن خود نشسته‌ايم.
ميدانيد نكته جالب چيست؟! اين‌كه پريدن آن‌طرف نرده‌ها به فرمول جادويي نياز ندارد. شايد مهم‌ترين نيازش يك تصميم است، تصميم كه من ديگر نمي‌خواهم اين وسط بمانم. مي‌خواهم بپرم كوچ‌ها به ما كمك مي‌كنند كه ببينيم بر روي نرده‌ها نشسته‌ايم و مقاومت موزي و ترس فلج‌كننده را بشناسيم بگوييم مي‌بينمت و مي‌خواهم بپرم.

رفتار انسان‌هاي موفق (قهرمانان)

 

توني رابينز مي‌گويد بي‌نظير باش و استاندارهاي خودت را بالا ببر.

 

كمك بگيريد شما تنها نيستيد
به خاطر داشته باشيم نياز نيست به‌تنهايي بپريم ما مي‌دانيم كه كمك داريم فقط بايد بخواهيم تصميم بگيريم كه آماده پريدن هستيم و بعد كمك بگيريم يا باهزينه يا بي‌هزينه. آدم‌هاي موفق از همه منابع استفاده مي‌كنند و مي‌پذيرند كه قرار نيست همه كارها را به‌تنهايي انجام دهند آن‌ها زمانشان را جايي صرف مي‌كنند كه بالاترين نتيجه را بگيرند و در محدوده نقاط قوتشان عمل مي‌كنند.
مهم اين است كه از منابعي كه داريم استفاده كنيم و كوچ مي‌تواند كمكمان كند تا اين منابع را بشناسيم و از آن‌ها استفاده كنيم.

در اطرافتان نظم ايجاد كنيد
موارد اضافه را از اطرافتان حذف كنيد (خلوت كنيم)، مثل شلوغي‌هاي دوروبرمان مانند ميزي كه بر روي آن صدها كاغذ ريخته شده تا بتوانيد تمركزتان را بر روي اصلي‌ترين موارد براي رسيدن به هدف قرار دهيد.
شايد حتي در دنياي امروز اين به آن معني باشد كه زماني كه پشت كامپيوتر نشسته‌ايد تا آن برنامه كه مدت‌ها است به آن نياز داريد را بنويسيد، موبايل خود را خاموش‌كنيد صفحه‌هاي اضافه از كاره‌اي متفاوت در كامپيوتر خود را ببنديد و تنها به آن چيزي كه نياز به تمركز شما دارد بپردازيد.
تيم قهرماني خود را بسازيد
معاشرت با افرادي كه ما را به جلو هل مي‌دهند (تيم قهرماني‌مان) و بستن چشم و گوشمان بر حرف‌هايي كه انرژي ما را پايين مي‌آورند. اين افراد غالباً در مقاومت و ترس خود مانده‌اند و مي‌خواهند بقيه هم با آن‌ها همان‌جا بمانند.
مسئول نه قرباني
قهرمانان مسئوليت خود را در هر اتفاق مي‌بينند و مي‌پذيرند و ياد مي‌گيرند.
قهرمانان قبول مسئوليت را اعتراف به شكست و يا ضعف نمي‌بينند بلكه آن را يك قدرت و فرصت براي رشد و يادگيري مي‌بينند.
ايمان
كمي قبل‌تر به داشتن ايمان اشاره كرديم. به اينكه به خود و به توانمندي‌هايتان ايمان داشته باشيد. داشتن ايمان يكي ديگر از رفتارهاي انسان‌هاي موفق است.

طراحي سايت در همدان

سخن پاياني

كمك بگيريد و مقاومت درون خود را بشناسيد آگاه به داستان‌هايي كه به خود ميگوييد باشيد و از روي شك‌هاي خود بپريد. لذتي كه پشت اين پريدن هست از شيرين‌ترين لذت‌هاست. مطمئنم. اگر لحظه‌اي چشم‌هاي خود را ببنديد و به آن فكر كنيد طعمش را خواهيد چشيد.
مطمئنم تاكنون چندين بار پريده‌ايد زيرا كه قهرمان شما در درون شما حضور دارد، ممكن است ارتفاع پرش شما خيلي بلند نبوده ولي لذتي شيرين پشت آن وجود داشته كه اگر به گذشته برگرديد شيريني آن را به ياد خواهيد آورد. پس تصور كنيد وقتي از بزرگ‌ترين مقاومت‌هايتان عبور كنيد چه لذتي خواهد داشت. فراموش نكنيد براي چشيدن اين طعم شيرين تنها نياز به تصميم داريد تصميمي كه عضلات اين قهرمان را قوي كنيد.
و درنهايت اگر براي پرش‌هاي قبلي هنوز جشن نگرفته‌ايد همين الآن تصميم بگيريد كه چطور مي‌خواهيد برايشان جشن بگيريد كه اين نيز يكي از رفتار هاي قهرمانان است.

 

سايت اصلي : آكادمي مهراز

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.